همهچیز مثل یک رؤیا بود. انگار همه را برایم چیده بود. با وجود پرکشیدگیام برای کربلایی حسین (علیه السلام) مرا در اربعین به مشهد رضایم رساند. در کوچهای غمگین از نرفتن به خدمت اربابم بودم که چشمانم به مغازه سوهانپزی خورد که گویی حرم اهلبیت بود. با… بیشتر »
کلید واژه: "دلنوشته طلبه"
شبی بود از جنس خیال، وقتی ماه بر آسمان دل می تابید و ستاره ها در گوشم رازهایی زمزمه میکردند که هیچ کس جز دل نمی فهمید. خواب نبودم، اما بیداری ام هم شبیه خواب بود؛ انگار روح از قفس تن رها شده و در کوچه های نور قدم می زد. در آن لحظه، صدایی آمد؛ نه از… بیشتر »